حکم متعه از نظر اسماء بنت ابی بکر

داود طیالسی در مسند، ج۳، باب« ما روت أسماء بنت ابی بکر» با سندش از مسلم القری روایت کرده که وی گفته: ما بر أسماء بنت ابی بکر وارد شدیم و از او در باره متعه نساء پرسیدیم. وی گفت: ما در عهد رسول الله(ص) انجام می دادیم.

حاشیه نویس در حاشیه تعلیقه زده در مورد حدیث و گفته حدیث صحیح است

ما روت أسماء بنت أبي بكر

عن النبي

١٧٤٢ - حدثنا يونس ، قال : حدثنا أبو داود ، قال : حدثنا شعبة ، عن مسلم القرى" ، قال : دخلنا على أسماء بنت أبي بكر، فسألناها عن متعة النِّسَاءِ، فَقَالَتْ : فَعَلْنَاهَا على عَهْدِ النبي . (۲)

(1) في أسماء بنت أبي بكر الصديق ، زوج الزبير بن العوام ، وأم ابنه عبد الله ، أمها مكتملة بنت عبد العزى العامرية : تعرف بذات النطاقين، هي وأبوها وجدها وابنها صحابيون ، كانت أمن من عائشة ببضع عشرة سنة ، هاجرت حاملا بعبد الله ، وشهدت اليرموك مع زوجها الزبير ، ولها مواقف مشهورة ، رضي الله عنها ، توقيت سنة ثلاث وسبعين، وهي آخر من مات من المهاجرات أسد الغابة ۹/۷، السير ۲۸۷/۲، الإصابة ٤٨٦/٧.

(۲) في م: (القرشي ).

(۳) حديث صحيح، واختلف في متنه : أي المتعدين هي ، أمتعة النساء ، أم متعة الحج ، فأخرجه النسائي في الكبرى (٥٥٤٠)، والطبراني ۱۰۳/٢٤ (۲۷۷) من طريق المصنف ، واقتصر عند الطبراني على لفظ : و المتعة ..

بالتعاون مع

مركز البحوث والدراسات العربية والإسلامية بدار هجر

الجزء الثالث

هجر

للطباعة والنشر والتوزيع والأمنان

وأخرجه أحمد (۲۶۹۹۱)، ومسلم (۱۲۳۸)، والطبراني ۷۷/۲٤ (۲۰۲)، والبيهقي ٥/٢١ من طريق روح بن عبادة، عن شعبة، عن مسلم القرى ، قال : سألت ابن عباس عن ( متعة الحج، فرخص فيها، وكان ابن الزبير ينهى عنها، فقال : هذه أم ابن الزبير - يعنى أسماء -تحدث أن رسول الله الرخص فيها ، فادخلوا عليها فاسألوها . قال : فدخلنا عليها ، فقالت : قد رخص رسول الله ﷺ فيها .

ثم أخرجه مسلم - عليه - من حديث عبد الرحمن بن مهدي، وغندر، عن شعبة بهذا الإسناد ، قال مسلم : فأما عبد الرحمن ؛ ففي حديثه و المتعة ، ولم يقل : ( متعة التخيج ) ، وأما ابن جعفر : فقال : قال شعبة : قال مسلم - يعنى القرى - لا أخرى متعة الحجيج أو منعة النساء

چگونه از ازدواج امیر المؤمنین علی و حضرت زهرا علیهماالسلام الگو بگیریم؟

اول ذیحجه مصادف است با ازدواج امیر المؤمنین علی علیه‌السلام با حضرت فاطمه زهرا سلام علیها. معمولاً این مناسبت ها صرفا با مداحی و صرف و میل شربت و شیرینی و در فضای مجازی هم با نشر پوستر و شعر می گذرد و ما خوشحال که از این مناسبت بزرگ تجلیل کردیم و حق اهل بیت علیهم السلام را ادا کردیم!
اما آن چیزی که امروزه نیاز جامعه ما است، مغفول می ماند و آن الگو گیری از این ازدواج است. مگر نه اینکه ما شیعیان امیر المؤمنین و حضرت زهرا هستیم؟ مگر نه که پدر حضرت زهرا، کسی است که خداوند به ما دستور داده به سیره اش اقتدا کنیم؟(و لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً)
به راستی ما بعنوان یک مسلمان که باید پیامبر را الگوی خود بسازیم، وقتی دختر به شوهر می دهیم و دختر مان را به خانه بخت می فرستیم، چقدر از سیره پیامبر کار می گیریم و عروس چقدر از حضرت زهرا(س) الگو می گیرد؟
آیا حضرت پیامبر از حضرت علی(ع) گله خواست؟ آیا حضرت زهرا (س) وقتی بخانه امیر المؤمنین رفت، طلا پوش شد؟
در روایات آمده که وقتی حضرت علی(ع) زهرا را از پیامبر خواستگاری کرد، پیامبر پرسید چه مهرش می کنی؟ ( نگفت چقدر گله می دهی؟) حضرت امیر عرض کرد یا رسول الله شما که از وضع من با خبری، من در زندگی خود یک شتر دارم، یک شمشیر و یک زره و غیر از اینها چیز دیگری ندارم. حضرت پیامبر فرمود: اما شتر برای آبکشی برایت لازم است ( چون آب شیرین در مدینه نبود یا کم بود، از راه دور با مشک آب می آوردند)، شمشیر هم چون تو یک مجاهد هستی برایت لازم است اما زره را تو لازم نداری، آن را بفروش و مهریه همسرت قرار بده.
حضرت علی (ع) گفته من رفتم زره را به چهارصد درهم فروختم و پولش را در مشت خود آورده تحویل پیامبر دادم. بخدا سوگند پیامبر بدون آنکه درهم را بفروشد آنها را داد تا برای حضرت زهرا چیزی بخرند. رسول الله مقداری از آن پول ها را به بلال داد تا برای حضرت زهرا عطر بخرد. بعد بقیه را به ابوبکر داد تا برای فاطمه لباس و اثاثیه منزل بخرد. بعد ابوبکر و عمار بن یاسر و تعدادی دیگر از اصحاب رفتند تا آنچه رسول الله(ص) دستور داده بود بخرند.
اشیایی که آنها خریدند، عبارت بودند از:
۱. پیراهنی به ۷ درهم
۲. مقنعه ای به ۴ درهم
۳. پارچه سیاه خیبری
۴. تختی پیچیده شده با نوار
۵. دو تشک که یکی از لیف خرما و دیگری از پشم پر شده بود.
۶. چهار بالش که داخل آن از گیاه بنام اذخر پر شده بود.
۷. پرده ای از جنس پشم.
۸. یک حصیر
۹. آسیاب دستی
۱۰. طشتی مسی برای شستن لباس
۱۱. مشکی از چرم.
۱۲. کاسه شیر، آفتابه، یک ظرف و دو کوزه ، همه از سفال.
می گویند وقتی حضرت پیامبر جهیزیه حضرت زهرا را دید فرمود: مبارک باد بر اهل خانه‌ای که بیشتر ظروفشان از سفال است.
روایت شده که حضرت پیامبر به اصحاب از خرج خودش ولیمه داد. آنگاه حضرت زهرا را عروس ساخته بخانه علی(ع) بردند.هنگامی که حضرت فاطمه (س) به خانه امام علی (ع) برده می‌شدند، ایشان در یک کاروان عروسی همراهی می‌شدند. زنانی از مهاجرین و انصار از جمله ام سلمه، همسر پیامبر (ص)، ایشان را همراهی می‌کردند و «برخی آهنگ‌ها و اشعار را می‌خواندند
۶.

تقوا از نسب ارزشمند تر است

امیر المؤمنین علی علیه‌السلام در شعری که به آن حضرت منسوب است فرمود:

لَعَمرُكَ مَا الإِنسانُ إِلَّا بِدينِه

فَلا تَتْرُكِ التقوى اتكالاً عَلَى النَسَب

فَقَد رَفَعَ الإِسلامُ سَلمان فارس

وَقَد وَضَعَ الشِرْكُ الشَّرِيفَ أَبا لَهَب

به جانت سوگند ارزش انسان تنها به دینش است

پس تقوا را بخاطر اتکا به نسب وا مگذار

چرا که اسلام سلمان فارسی را منزلت داد و بالا برد

و شرک ابا لهب شریف را به زبونی کشاند

ارزش انسان به دینش است نه به نسب

امیر المؤمنین علی علیه‌السلام در شعری که به آن حضرت منسوب است فرمود:

لَعَمرُكَ مَا الإِنسانُ إِلَّا بِدينِه

فَلا تَتْرُكِ التقوى اتكالاً عَلَى النَسَب

فَقَد رَفَعَ الإِسلامُ سَلمان فارس

وَقَد وَضَعَ الشِرْكُ الشَّرِيفَ أَبا لَهَب

به جانت سوگند ارزش انسان تنها به دینش است

پس تقوا را بخاطر اتکا به نسب وا مگذار

چرا که اسلام سلمان فارسی را منزلت داد و بالا برد

و شرک ابا لهب شریف را به زبونی کشاند

ستم بر کسی که جز خدا یاوری ندارد

ابو حمزه ثمالى گويد:امام باقر عليه السّلام فرمود:هنگامى كه مرگ على بن الحسين عليه السّلام فرا رسيد مرا به سينه خود چسبانيد و سپس فرمود:فرزندم!تو را سفارش مى‌كنم به چيزى كه پدرم هنگام مرگش مرا به آن سفارش كرد و او را نيز پدرش به اين منوال سفارش كرده بود كه:اى فرزندم!بر حذر باش از ستم كردن به كسى كه ياورى جز خدا ندارد.

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا حَضَرَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ اَلْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي حِينَ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لاَ يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلاَّ اَللَّهَ

شناسه حدیث: ۳۰۳۹۱۳

نشانی: تحف العقول عن آل الرسول عليهم السلام ج ۱، ص ۲۴۶

عنوان باب و روي عن الإمام التقي السبط الشهيد أبي عبد الله الحسين بن علي عليه السلام في طوال هذه المعاني »

و عنه عليه السلام في قصار هذه المعاني

اشتباه وهابی ها در شرک و توحید

سلفی ها و وهابی ها حضرت پیامبر اکرم (ص) را بعد از وفات با بت یکی می دانند و فکر می کنند همانطور که بت ها نمی توانند بشنوند، حضرت پیامبر هم بعد از وفاتش نمی تواند بشنود. همچنان که بت ها کاری از دست شان ساخته نیست، پیامبر هم بعد از وفات کاری از دستش ساخته نیست. از اینجا نتیجه می گیرند پس همانطور که کمک خواستن از بت ها شرک بود، کمک خواستن از حضرت پیامبر هم شرک است!
اما وهابی ها و سلفی ها متأسفانه هم در مقدمات اشتباه می کنند و هم در نتیجه.
در مقدمات اشتباه می کنند چون حضرت پیامبر اکرم( ص) بعد از وفات می شنود. نه تنها حضرت پیامبر که همه اموات بعد از مرگ شان می توانند بشنوند. در حدیث صحیحی که بخاری و مسلم نقل کرده اند حضرت پیامبر( ص) در جنگ بدر با سر های بریده مشرکان سخن می گفت. شخصی عرض کرد این‌ها که نمی توانند بشنوند چرا با آنها سخن می گویی؟ حضرت پیامبر فرمود: شما از آنها شنوا تر نیستید اما آنها نمی‌توانند جواب بدهند.

ای پادشه خوبان :

حدثنا عَلَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ صَالِحِ حَدَّى نَافِعُ أَنَّ ابْنَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَخْبَرَهُ قَالَ أَطَاعَ النَّبِ عَلَى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى أَهْلِ الْقَلْبِ فَقَالَ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا فَقِيلَ لَهُ آتَدْعُو أَمْوَاتًا فَقَالَ ما أَنتُمْ بِأَسْمَعَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لا يُجِيبُونَ حدثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ إِنَّمَا قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّهُمْ لَيَعْلَمُونَ الْآنَ أَنَّ مَا كُنْتُ أَقُولُ حَقٌّ وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى

سخن گفتن پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم با سر های مشرکین، مشرکان انداخته شده در چاه بدر

صحیح مسلم 874,2875 : | حديث

مجلد : 8 |صفحة : 163ك تاب : الجنة وصفة نعيمها وأهلها - باب : عرض مقعد الميت من الجنة أو النار عليه

حَدَّثَنَا هَذَابُ بْنُ خَالِدٍ ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ ، عَنْ ثَابِتِ الْبُنَانِيِّ ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكِ ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَرَكَ قَتْلَى بَدْرٍ ثَلَاثًا، ثُمَّ أَتَاهُمْ، فَقَامَ عَلَيْهِمْ، فَنَادَاهُمْ، فَقَالَ : " يَا أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ، يَا أمَيَّةَ بْنَ خَلَفِ، يَا عُتْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ ، يَا شَيْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ، أَلَيْسَ قَدْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ؟ فَإِنِّي قَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِي رَبِّي حَقًّا "، فَسَمِعَ عُمَرُ قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، كَيْفَ يَسْمَعُوا وَأَنَّى يُجِيبُوا وَقَدْ جَيَّفُوا ؟ قَالَ : " وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ، وَلَكِنَّهُمْ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يُجِيبُوا
وهابی ها در این عقیده خود که پیامبر اکرم بعد از رحلت، کاری نمی توانند بکند هم اشتباه می کنند. طبق روایات صحیحه کسانی که بعد از وفات پیامبر، به آن حضرت متوسل شده و از آن حضرت کمک خواسته اند، حاجت شان بر آورده شده است. مثلاً بیهقی در دلائل النبوه با سند صحیح نقل کرده که وقتی در مدینه قحطی شد، شخصی که حتماً از صحابه بوده رفت کنار قبر پیامبر و با خطاب یا رسول الله از آن حضرت خواست از خدا طلب باران کند. شب پیامبر را در خواب دید که بشارت باران داد.
طبرانی هم در المعجم الصغیر باب الطاء با سند صحیح نقل کرده که مرد فقیری به آن حضرت متوسل شد و بلافاصله بعد از آن، حاجتش برآورده شد.
اما در نتیجه اشتباه می کنند چون مشرکان بت ها را بعنوان معبود می پرستیدند. مشرکان چون بت ها را خدا می دانستند، از این جهت کار شان شرک بود.
خداوند متعال می‌فرماید:
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّـهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ.
یا اینکه می فرماید:
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً.
این در حالی است که مسلمانان که به پیامبر اکرم(ص) متوسل می شوند، آن حضرت را خدا نمی دانند تا پیامبر شریک خدا دانسته شود و عمل شرک تحقق پیدا کند همانطور که (بر خلاف مشرکان) پیامبر را هم نمی پرستند

توسل صحابه به رسول الله


بیهقی در دلائل النبوه روایت کرده که در زمان خلافت عمر در مدینه قحطی شد. مردی نزد قبر پیامبر (ص) آمد صدا زد یا رسول الله استسق الله لامتک فانهم قد هلکوا ؛ ای رسول خدا برای امت خود از خدا طلب باران کن که هلاک شدند. شب پیامبر را در خواب دید که فرمود شما بزودی سیراب می شوید (یعنی باران خواهد آمد) برو به عمر سلام برسان و خبر را به او هم بگو. آن مرد جریان را به حضرت عمر نقل کرد. حضرت عمر خوشحال شد و گفت خدایا مردم به من پناه نیاوردند مگر اینکه من عاجز شدم
این روایت را ابن کثیر در البدایه و النهایه ج۵ صفحه ۱۴۰ ذیل حوادث سال هیجده نقل کرده و گفته اسنادش صحیح است
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری ج۲ باب الاستسقاء هم گفته سندش صحیح است

ابن کثیر بنقل از سیف بن عمر آورده که اسم آن شخص که نزد قبر پیامبر اکرم رفته به آن حضرت متوسل شد، بلال بن حارث مازنی بوده است.

کتاب سبک زندگی امام علی(ع) و خانواده در معیشت از چاپ خارج شد

عنوان کتاب: سبک زندگی امام علی علیه السلام و خانواده در معیشت

نویسنده: سید محمد احسانی

ناشر: انتشارات زائر

سال نشر: 1394

این کتاب از یک مقدمه و چهار فصل تنظیم یافته است:

فصل نخست: مبانی معیشت از دیدگاه امیر المؤمنین علی(ع) و خانواده.

فصل دوم: سبک زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در معیشت.

فصل سوم: سبک زندگی امام حسن(ع) در معیشت.

فصل چهارم: سبک زندگی امام حسین(ع) در معیشت.

این کتاب، وضع زندگی امام علی(ع) و خانواده معصوم آن حضرت را از نظر فقر و ثروت مورد بحث قرار می دهد و شیوه درآمدها و هزینه های آن بزرگواران را به معرفی می نشیند. با توجه به اینکه خانواده امام علی(ع) به شمول خود آن حضرت و حضرت زهرا (س) و امام حسن و امام حسین علیهما السلام تنها خانواده ای است در اسلام که تمام اعضای آن معصوم بودند، سبک زندگی آن بزرگواران سرمشق مطمئن برای خانواده هایی است که می خواهند پاک زندگی کنند و یک زندگی پاک و خدا پسندانه داشته باشند.

در پشت جلد این کتاب می خوانیم:

یکی از ابعاد زندگی انسان که هیچ کسی را از آن گریزی نیست، بعد معیشتی است. این مهم است که یک انسان مسلمان بداند از کجا و چگونه اسباب زندگی خود را فراهم آورد و در کجا و چگونه آن را هزینه کند و به عبارتی در آمدش از کجا و چگونه باید باشد و در کجا و چگونه به مصرف برسد. مجموع درآمد ها و هزینه ها را معیشت می گویند.

عصمت اهل بیت پیامبر(ص) موجب می شود تا جامعه اسلامی با اطمینان خاطر، سبک زندگی ایشان را سرمشق خود قرار دهند و مطابق شیوه آن ها در زندگی فردی، اجتماعی، معیشتی و عبادی خود، سلوک کنند.

آیا امور  انتسابی هم در فضیلت نقشی دارد؟

فضیلت در چیست؟ آیا فضیلت تنها در امور اکتسابی است یا بعضی از امور غیر اکتسابی که بواسطه رابطه خونی بدست می آید نیز ، فضیلت به حساب می آیند. برخی معتقدند فضیلت تنها با امور اکتسابی همچون علم و تقوا و رعایت امور اخلاقی بدست می آید و بعضی دیگر معتقدند : هرچند امور اکتسابی مانند امور فوق فضیلت اند ، اما امور غیر اکتسابی مانند رابطه خونی با اسوه های تقوا و فضیلت نیز برای شخص فضیلت سازند.

البته دیدگاه های فوق ناظر به افرادی است که واقعا صاحب اندیشه هستند و نه کسانی که افکار خود را مطابق با هوا و هوس و حب و بغض تشکیل می دهند که از یکطرف با استناد به افسانه ها برای خود فضیلت سازی می کنند و خود را به سلسله های باستانی کافر منتسب می کنند و از طرف دیگر به دیگران که می رسد، ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع می دهند و می گویند رابطه خونی را واجد هیچ امتیازی برای اشخاص نمی باشد! در حالیکه حضرت پیامبر(ص) فرمودند: قال سمعت رسول الله ص يقول من تعزى بعزاء الجاهلية فأعضوه بهن أبيه و لا تكنوا

از سخنان حضرت امام سجاد(ع) در شام چنین استفاده می شود که انتساب به افراد با فضیلت و افتخارات قبیله ای هم برای شخص فضیلت ساز است.

امام سجاد در شام در برابر یزید و یزیدیان اینگونه فرمودند:

أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبی

ای مردم! به ما شش چیز اعطا شده و با شش چیز بر دیگران بر تری یافته ایم. به ما علم ، حلم ، سماحت ، شجاعت و محبت در دلهای مؤمنان اعطا شده است و اما آن هفت چیزی که ما بواسطه آن فضیلت یافته ایم ، عبارت اند از اینکه : پیامبر مختار حضرت محمد (ص) از ما است , صدیق(حضرت علی(ع)) از ما است ، جعفر طیار از ما است ، شیر خدا و شیر رسولش از ما است ، دو سبط این امت از ما است. هرکس مرا می شناسد ، که می شناسد و هرکس نمی شناسد من خود را با حسب و نسبم به او معرفی خواهم کرد.

در این فراز از خطبه امام سجاد(ع) افتخارات اهل بیت(ع) و قبیله بنی هاشم بعنوان فضیلت معرفی شده اند که هیچ کدام اکتسابی نیستند و همه بواسطه رابطه خونی و انتساب قبیله ای است.

نا گفته پیدا است که موارد فوق زمانی برای افراد فضیلت خواهند بود که خودش در خط پیامبر(ص) و امام علی(ع) و حسنین(ع) باشند و گرنه همچون فرزند نوح و ابولهب از این افتخارات محروم خواهند بود.

خلقت حضرت فاطمه زهرا(س)

 

دی شب ، شب سه شنبه بیستم جمادی الثانی ، مصادف با دهم حمل(اردیبهشت) در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به مناسبت میلاد با سعادت حضرت صدیقه کبری ، انسیه حوراء ، فاطمه زهراB همایشی با عنوان گردهم آیی بزرگ سادات ، برگزار شد.

این مراسم که بعد از نماز مغرب و عشاء در شبستان امام خمینی حرم مطهر برگزار شده بود ، با تلاوت سوره کوثر و مداحی یکی از مداحان اهل بیت D شروع شد و آنگاه آیت الله سعیدی متولی حرم مطهر به ایراد سخن پرداخت.

آیت الله سعیدی پس از ایراد خطبه عربی و تبریک میلاد با سعادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهراB به حضرت ولی عصر و مقام عظمای ولایت و سادات و شیعیان جهان ، اظهار داشت :

سید بودن همچنان که محبت می آورد ، مسئولیت نیز می آورد. سید بودن محبت می آورد چون مسلمانان به عشق پیامبر اکرمG و اهل بیت عصمت و طهارت ، به ذریه ایشان نیز محبت می ورزند و مسئولیت می آورد چون همچنان که سیادت محبت آور است ، مسئولیت هم به دنبال دارد. کار نیک سادات دو برابر پاداش دارد و کار خطا و گناه شان دو برابر عذاب خواهد داشت. اشاره آیت الله سعیدی به این حدیث امام زین العابدینA بود: لِمُحْسِنِنَا كِفْلَانِ مِنَ الْأَجْرِ وَ لِمُسِيئِنَا ضِعْفَانِ مِنَ الْعَذَابِ. آیت الله سعیدی این خطر را به سادات نیز گوشزد کرد که اگر به مسؤولیت خود در تدین عمل نکنند ، ممکن است امتیاز سیادت از آن ها سلب شود همچنان که از پسر نوح سلب شد.

آیت الله سعیدی ، آنگاه به ماجرای انعقاد نطفه حضرت زهرا(س) پرداخت و روایت آن را از روی کتابی که در دست داشت ، اینگونه شرح داد :

روزی حضرت پیامبر اکرم G در کنار عموهایش عباس ، ابوطالب و حمزه بود که جبرائیل امین بصورت و هیکل واقعی خود نازل شد و گفت : ای محمد از خدیجه دوری کن و تا چهل روز به خانه او مرو. پیامبر  G از همانجا به خانه فاطمه بنت اسد رفت و تا چهل روز روزه می گرفت و شبها افطار می کرد. به خدیجه هم بواسطه عمار خبر داد که کناره گیری من بخاطر شما نیست بلکه دستور پروردگار است که مدتی در کنار شما نباشم. برای خدیجه B دوری از حضرت پیامبر G بسیار سخت بود اما با این حال بخاطر خدا و پیامبرش پذیرفت و سخنی بر زبان نیاورد. وقتی چهل روز از آن ماجرا گذشت ، شامگاه روز چهلم حضرت پیامبر G طبق معمول می خواست افطار کند که جبرائیل و میکائیل همراه با طبق هایی از بهشت نازل شدند و آن را جلو حضرت پیامبر گذاشتند و گفتند: تو باید با این غذاها افطار کنی. با این که در شبهای دیگر موقع افطار حضرت پیامبر(ص) به علی A فرمود : در  را باز بگذار تا اگر کسی خواست با من هم غذا شود ، بیاید ، امشب به علیA فرمود: در را ببند که این غذا برای دیگران حرام است. حضرت پیامبرG با آن غذا و شراب افطار کردند. حضرت پیامبر(ص) عادتش آن بود که بعد از افطار می رفتند نماز بخوانند ؛ اما امشب وقتی رفتند نماز بگذارد ، حضرت جبرائیل A فرمود: نماز مکن ، به خانه خدیجه برو و با او همبستر شو. حضرت پیامبر(ص) از اینجا به خانه خدیجه رفت. خدیجه طبق معمول درها را بسته بود و به رخت خواب رفته بود. وقتی درکوبیده شد ، پرسید : پشت در کیست؟ در این زمان هیچکس جز محمد(ص) حق ندارد این در را بکوبد. حضرت پیامبر(ص) جواب داد :  در را باز کن. وقتی در باز شد حضرت پیامبرG  مستقیم به رخت خواب رفت. حضرت خدیجه نقل کرده : از آن شب احساس کردم نوری در شکمم داخل شده است.

سعیدی اضافه کرد: جبرئیل تنها دوبار بر حضرت پیامبر(ص) با هیکل اصلی خود نازل شده است: یکبار موقع بعثت و یکبار هم در این زمان. این نشان می دهد انعقاد نطفه فاطمهB همسنگ رسالت او است و راز آن جز در ولایت نیست که در ذریه  او قرار داده شده است.